به گزارش قدس آنلاین، پژوهشهای دینی و قرآنی بخشی از فعالیت دانشگاهها و مراکز علمی کشور را در بر میگیرد، اما اغلب پژوهشها فاقد جنبه کاربردی یا ارزش ترجمه هستند و حرف تازهای ندارند، چراکه از یک سو زیرساختهای پژوهشی لازم برای چنین فعالیتهایی فراهم نشده است و از سوی دیگر دغدغه فعالیتهای روشمند قرآنی وجود ندارد.
برای بررسی وضعیت پژوهشهای دینی و قرآنی در دانشگاهها با حجتالاسلاموالمسلمین محمدصادق یوسفیمقدم، رئیس پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن، به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
* از نظر شما و با همه تلاشها و هزینهها، آیا پژوهشهای دینی و قرآنی در کشور جایگاه علمی مناسبی دارد؟
با کمال تأسف باید عرض کنم پژوهشهای دینی و قرآنی هنوز آن جایگاه بایسته و شایسته خود را در جامعه علمی کشور ما پیدا نکرده است. پژوهشی، پژوهش خوب و ارزشمند تلقی میشود که مطابق با نیاز و به تعبیری مسئلهمحور باشد اما هنوز به طور کامل پژوهشهای دینی و قرآنی ما مسئله محور نشده است. شهید صدر بحثی درباره تفسیر موضوعی دارد و میفرماید اساس تفسیر، تفسیر موضوعی است یعنی باید موضوع و فعالیتی که میخواهیم انجام دهیم یا چیزی که میخواهیم مورد مطالعه قرار دهیم را از متن جامعه بگیریم و مورد بهرهبرداری قرار دهیم.
مرحوم شهید صدر معتقد است که باید ببینیم جامعه به چه چیزی نیاز دارد لذا آن نیاز را به قرآن عرضه کرده و قرآن را درباره آن نیاز استنطاق کنیم. اگر اینگونه شد آن پژوهش قرآنی که برای پاسخگویی به این نیاز متعارف و معمول جامعه مورد تحقیق قرار میگیرد، موضوعی ارزشمند و روزآمد است.
* وضعیت کاربردی سازی پژوهشها چگونه است و در اینباره چه پیشنهاداتی دارید؟
البته مسئله کاربردی کردن پژوهش، چیزی بالاتر از مسئلهمحوری است یعنی بعد از آنکه مسئله را تشخیص داده و پژوهشهای دینی و قرآنی در نهادهای حوزوی و دانشگاهی را مطابق با مسئله و نیاز انجام دادیم آنگاه باید راههای کاربردی کردن و اینکه این پژوهش مسئلهمحور چگونه به جامعه و مخاطب ارائه شود را مورد بررسی قرار دهیم چراکه اینها موضوعاتی جداگانه است که باید حتماً در این زمینه هم چارهاندیشی کنیم.
پژوهشهای ما برای کودکان بسیار متفاوت از پژوهشها برای نخبگان، بزرگسالان و جامعه دانشگاهی است بنابراین کاربردی کردن پژوهش بعد از آن است که مطالعات بر اساس مسئله مورد نیاز انجام میگیرد و آن وقت باید درباره راههای کاربردی کردن پژوهش انجام شده، مطالعه مجددی انجام شود. بنابراین در عرصه پژوهشهای دینی و قرآنی در حوزه و دانشگاه میتوانیم ادعا کنیم هنوز جایگاه خود را به دست نیاوردهایم و این پژوهشها مسئلهمحور نیست.
* یکی از مشکلاتی که در زمینه فعالیتهای پژوهشی در حوزه دین و قرآن با آن مواجه هستیم خلاء نظریه و نظریهپردازی است. به نظر شما چگونه میتوان به مرحله نظریهپردازی در حوزه دین و قرآن رسید؟
موضوع تولید نظریه در عرصه مطالعات دین و قرآن، موضوعی کاملاً پیچیده است و نیاز به بررسیهای دقیق و عمیقی دارد اما آنچه اجمالاً میتوان بیان کرد این است که شرط اولیه ورود به اینکه ما بتوانیم در حوزه دین و مطالعات دینی یا قرآنی به نظریه برسیم این است که قرآن را پاسخگوی نیازهای جامعه معاصر بدانیم یعنی اعتقاد ما بر این نباشد که قرآن برای ۱۴۰۰ سال قبل است بلکه اعتقاد داشته باشیم که قرآن کتابی زنده و برای همیشه پاسخگوی نیازهای ماست و در هر عصری میتوان از آن بهرهبرداری کرد.
اگر از این منظر و نگاه به این حوزه نگاه کردیم آنگاه نظریه تولید میشود، بنابراین باید اولاً نگاه ما به قرآن این باشد که قرآن پاسخگوست و اینکه حضرت امیرالمؤمنین(ع) میفرماید قرآن را استنطاق کنید برای این است که ایشان قرآن را پاسخگو میداند لذا باید باوری مبنی بر پاسخگویی قرآن داشته باشیم. در مرحله دوم اینکه از منظر قرآن به مسائل، مشکلات و نیازهای جامعه نگاه کنیم. اگر از این منظر نگاه کردیم آنگاه در مجموع از نگاه نقادانه، بیان مسائل و گزارههای علمی که از این روند شکل میگیرد، آرام آرام اندیشه و نظریه تولید میشود اما کسی که نگاه وی به قرآن کاملاً عادی است و معتقد است برای دنیای امروز حرف و کارایی ندارد طبیعتاً نمیتواند امروز از آن به نحو احسن استفاده کند.
تفسیرهای موضوعی که ما داریم به طور معمول دارای موضوعات تکراری است یعنی در گذشتهها فلان بحث را مطرح کرده و الان هم همان بحث را مطرح میکنند. البته این در جای خود خوب و ارزشمند است اما آن تفسیر موضوعی ارزش دارد که نگاه به نیاز جامعه و مطالبات جامعه داشته باشد. سؤالی که وجود دارد این است که چرا فقه را عصری و پاسخگو میدانیم و مسائل مستحدثه یکی از مسائل مهمی است که بسیاری از فقها به آن میپردازند؟ چون فقه را پاسخگو میدانند لذا هر زمانی که مسئلهای پیش میآید آن را به فقه عرضه میکنند و پاسخش را میگیرند.
اگر نگاه ما به قرآن مانند فقه باشد قطعاً مسائل خود را به قرآن عرضه میکنیم و با روشی منطقی و حساب شده، پاسخ خودمان را از قرآن کریم دریافت میکنیم. بنابراین اینکه گفته میشود چرا نظریات جدید در حوزه قرآنی نداریم از اینجا نشئت میگیرد که نگاه ما به قرآن کریم این نیست که نیازهای معاصر بشر را پاسخگوست و وقتی چنین نگاهی نداریم به طور طبیعی نمیتوانیم از مجرای قرآن، تولید نظریات دینی، سیاسی، اقتصادی و ... داشته باشیم.
* یکی از مسائلی که بعضاً مطرح میشود بیعلاقه بودن طلاب و دانشجویان نسبت به دروس دینی و قرآنی است. حتی دانشجویان رشته علوم قرآن هم چندان شور شوقی برای پژوهش در این حوزه ندارند. شما چه ارزیابی در این زمینه دارید؟
به نظرم انسان تشنه آن سلسله موضوعاتی است که به زندگی وی ارتباط مستقیم پیدا میکند. وقتی پژوهشها مرتبط با زندگی، نیازها و مسائل عمیق جامعه بود، خود به خود این علاقه به وجود میآید در غیر اینصورت علاقهای پدید نخواهد آمد چراکه انسان ممکن است گمان کند نیازی به آن ندارد. طبیعتاً در مجامع حوزوی و دانشگاهی نیز باید به گونهای عمل کنیم که این پژوهشها ارتباط مستقیم با زندگی افراد پیدا کند تا میزان علاقه بیشتر شود.
لذا درباره اینکه چرا دانشجویان و طلاب به مباحث قرآنی عمیقا نمیپردازند و آیا علاقه دارند یا ندارند باید پاسخ را در همین موضوع یعنی مسئله محوری به معنای واقعی کلمه جستوجو کرد. البته یکی از موضوعاتی که برای مسئلهمحوری بسیار لازم است این است که ما از چه روشی برای پاسخگویی به نیازها استفاده میکنیم. خود بحث روششناسی در پرداختن به مسائل و نیازها، موضوعی است که نیازمند تحقیق و بررسی زیادی است.
منبع: ایکنا
انتهای پیام/
نظر شما